مرد بنفش

بنفش بپاش بر این خاکستر!

که چه؟

به نام خدا
خیلی جالبه که میای از دهنت هر چی درمیاد میگی بعد آخرشم میگی تو که شعور نداری بیای پا پیش بذاری برای آشتی؛ بعد اونم در حالی که شخص ثالث بلاشک مقصره و خودتم اینو میدونی! حالا ایناش به کنار، ناموصن توقع داری از من برم به اونم بگم وای ببخشید که لای دورویی هاتون یه کم اعتراض کردم؟ این انصافه آخه، پشمه، چیه حقیقتن؟ نامسلمون یه کم به گذشته فکر کن ببین حق با کیه. یه ثانیه هم فکر کنی کافیه به خدا. چتونه شماها؟! چرا همه اینجوری شدید؟؟! دارم به یقین میرسم که دیگه اینجا جای من نیس! خب یجای کار حتمن میلنگه که این همه بلا و مصیبت یهویی میریزه سر آدم مگه نه؟؟؟؟
حالا از اینا بگذریم، شما آدم خوبای قصه دیگه چتونه آخه لامصبا؟! چرا ناامیدید همش؟؟ با گریه و زاری، فرت و فرت غر زدن و یادآوری مصائب چیزی درست نمیشه. الکی این سبک زندگی مزخرفو مد نکنید. جای این کارا پاشید برید ذکر بگید اصن والا. یه حرکتی بزنید. منم دارم حرکت میزنم ببینم تغییری ایجاد میشه بالاخره یا نه.

نظرات (۲)

۹۵/۱۱/۲۳ ۲۲:۰۰
منطقاً بهار هستم D:
پوزخند تلخی زده دست هایش را جیب فرو کرده و دور میشود ، دور میشود .
۹۵/۱۱/۲۳ ۲۱:۰۴
هیزل گریس
ایشالا ایجاد میشه
حالا شما حرص نخور
۹۵/۱۱/۲۳ ۲۱:۰۸
مرد بنفش
ایشالا :9
ینی من اصن آدمیم که به هیچ وجه حرص نمیخورم و همواره خواننده‌ی متنام فکر میکنن من حرص میخورم :|||| 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی